نگاهی به محتوای فرهنگی سریال روزی روزگای مریخ
تا زمان نگارش این متن، چهار قسمت از سریال نمایش خانگی روزی روزگاری مریخ به کارگردانی و نویسندگی پیمان قاسمخانی منتشر شده است. تا اینجای کار، داستان سریال، با درونمایهی طنز، فارغ از موفق یا ناموفق بودنش در جذب مخاطب،هم از طریق تقابل شخصیتهای داستان با یکدیگر و هم از طریق تقابل ذهنی مخاطب با روایت داستان، زمینههای مهم روابط فرهنگی و میانفرهنگی را به تصویر میکشد.
*اسکیما یا انگارههای ذهنی:
انگارههای ذهنی، ایدههای فرهنگی پیشساختهای هستند که در درازنای تاریخ از مجموعه عواملی نرم و منعطف، شکل گرفتهاند و شناخت و درک جهان توسط همین انگارههای ذهنی فرد صورت میگیرند.
امبرتو اکو در کتاب تاریخ زشتی و در باب زیبایی، به اسکیماهای ذهنی که منجر به شکلگیری مفهوم زشتی یا زیبایی و تغییرات مختلف آنها در تاریخ شدهاند میپردازد.
شاید تا کنون به تصاویر موجود از پوشش و آرایش زنان در دوران سلطنت قاجار دقت کرده باشید. دختران متموّلی که سبیل دارند، ابروهای پرپشت پیوندی دارند و از همه مهمتر چاق هستند!
برای ما که در آن دوران زندگی نمیکنیم و به اسکیماهای ذهنی عصر خودمان تعلق داریم، این تصاویر جلوهای از ظاهری زشت و کریه برای زنان است. اما مردان در دوران قاجار، با دیدن ظاهر این زنان، نه تنها چنین تصوری نداشتهاند بلکه تحریک جنسی هم میشدند.
در عصر فقر و دسترسی دشوار به غذا، چهرهی اغلب زنان تکیده و لاغر بود، از اینرو ، چاقی سرمایهای نمادین از تموّل و تعلق به طبقهی اشراف در جامعه بود. پس چاقی، منزلت، زیبایی و احترام را با خود به همراه داشت. اما در عصر حاضر که غذا به وفور یافت میشود، و طبق آمارهای جهانی افراد زیادی از اضافه وزن رنج میبرند، نخوردن و لاغر بودن ارزشمند است و حامل نشانگان زیبایی نیز هست.
سریال روزی روزگاری مریخ، به همین انگارهها اشاره میکند.
ناصر، شخصیت اصلی داستان، پس از سیصد سال از حالت انجماد خارج شده و اکنون با تغییرات فرهنگی زیادی مواجه میشود. به عنوان مثال، اینکه بلندی قد، نه تنها مزیت محسوب نمیشود بلکه به نوعی عیب ظاهری (در ذهن افراد جامعه) تبدیل شده است.
*نظام خانواده:
تغییر دیگر در نظام خانواده و جایگاه اجتماعی زنان و مردان است. به گونهای که جای زنان و مردان عوض شده است.
خانواده، زنسالار یا در بهترین شرایط، زن-محور شده است. جایگاه اجتماعی زنان، پیشرفت قابل ملاحظهای داشته و جایگاه اجتماعی مردان تا حد زیادی تنزل پیدا کرده است. به گونه ای که پدر خانواده از همسر خود درخواست ادامهی تحصیل دارد اما به نوعی با مخالفت مواجه میشود. پدر خانواده، کارهای خانه را انجام میدهد و مادر خانواده، کار میکند و نانآور خانواده است.
واقعیت این است که در ایران باستان، به استناد متون تاریخی، نظام خانواده اشکال متفاوتی داشته است. و این تفاوت نه تنها به زمان، بلکه به مکان وابسته بوده است. در برههای از تاریخ، همزمان خانوادههای پدرسالار، مادرسالار، خانوادههای چندزنه و یا چندشوهره و غیره وجود داشته است که نظام حاکمیتی وقت نیز آنها را به رسمیت شناخته بود. نمونههای متنوع دیگری نیز حتی هماکنون، هر چند کمیاب در سایر نقاط زمین یافت میشوند.
ازدواج و نظام خانواده، به عنوان یک قرارداد اجتماعی فقط به شیوهی مرسوم کنونی منحصر نبوده و دلیلی هم وجود ندارد که منحصر بماند و تغییرات احتمالی در آن، وابسته به تغییرات فرهنگی جامعه، در طول زمان خواهد بود.
مواجهه با این تغییرات (تغییر آداب معاشرت، تغییر آداب سخن گفتن، تغییر مفهوم برخی کلمات و غیره )، برای شخصیت اصلی داستان یعنی ناصر و برای ما مخاطبان این سریال، به نوعی یک شوک فرهنگی به حساب میآید.
شوک فرهنگی دیگر، از مواجههی ناصر(و مخاطبان سریال)، با فرهنگ اهالی سایر سیارات منظومهی شمسی(به روایت داستان) است. پس هم عامل زمان و هم مکان، در تفاوتهای فرهنگی تأثیرگذار هستند.
واقعیت این است که همهی ما، در زندگی روزمرهی خود به واسطهی رشد چشمگیر تکنولوژی و به خصوص تجربهی حضور در شبکههای اجتماعی مجازی، تاکنون دچار شوکهای فرهنگی متنوعی شدهایم. و به واسطهی اینکه در جهانی درهم تنیده و به هم پیوسته زیست میکنیم ، بیش از هر چیز به تکنیکهای تطبیقپذیری فرهنگی و تعاملات بینابینی نیازمندیم. بسیاری از جنگها، تجاوزها، جنایتها، تبعیضها و ستمها در نتیجهی همین تفاوتها و تمایزها شکل گرفتهاند. جنبش ماگا در ایالات متحده، اتحاد آنگلوساکسونی در غرب، رشد گروههای نژادپرستی، قدرتیافتن باورهای مذهبی ایدئولوژیک، بازآفرینی جنبشهای ناسیونالیستی و قوممحور در سایر نقاط جهان، در کنار انبار بزرگ سلاحهای کشتار جمعی، نشان مهمی از ضعف بشریت در گفتوگو و فهم متقابل فرهنگیست.
کنایهی ” امروز عصر موشک است و نه عصر گفتوگو و مذاکره”، بازنمایی فضای تحمیل و تقابل فرهنگیست که جهان و کشورما را نیز فرا گرفته است. ما از فهم و گفتو گوهای متقابل قومی، محلی، دینی، ملی، منطقهای و جهانی فاصله گرفتهایم و این مهم، نوید روزهای بهتری را نمیدهد.
به قول ناصر،شخصیت اصلی سریال: “ما هر کاری که خواستیم انجام دادیم، چون گمان نمیکردیم که روزی قرار است با نسل آینده روبرو شویم!”
به قلم:
سید معین موسوی سرشت